۱۳۹۳ تیر ۲۹, یکشنبه

درهم شکستن افسانه شکست ناپذیری صهیونیستها


اطلاعیه شماره 3  حزب کارایران(توفان)

شکست مفتضحانه اسرائیل در بلعیدن "مارسمی"                      


1 - کسانیکه با تاریخ پیدایش فاشیستی رژیم صهیونیستی آشنایی دارند می دانند که حمله اخیر اسرائیل و بمباران غزه تصادفی نبوده و ربطی هم به موشک پرانی حماس و سازمان برای آزادی فلسطین( یاران جرج حبش ...) نداشته است. صهیونیستها از آغاز تاسیس نامیمون دولت نژاد پرست اسرائیل آهنگ آن داشتند تا تمام سرزمین فلسطین را درسته ببلعند و به بسط و گسترش آن و نیل به اسرائیل بزرگ بپردازند. مطابق اسناد موجود " لوی اشکول" نخست وزیر اسرائیل در جنگ 1967 درباره غزه چنین بیان داشته بود:

"غزه مسئله است. من درسال 1956 آنجا بودم و مارهای سمی را که درخیابان راه میرفتند، دیده ام. ما باید بخشی ازآن ها را درشبه جزیره سینا اسکان دهیم و امیدواریم بخش دیگری هم مهاجرت بکنند".


بیانات فاشیستی  نخست وزیر اسرائیل در روزهای اخیر مبنی بر" غزه باید درهم کوبیده شود تا صلح وآرامش برقرارگردد".... همه نشان روشن ازاین امر است که صهیونیستها هدفشان محو و نابودی همه فلسطینیها و بلعیدن تمامی سرزمین فلسطین است وجنجال تبلیغاتی درمورد قتل سه کودک یهودی که سازمان حماس نیز هیچگاه مسئولیت آن را به عهده نگرفته فقط یک بهانه بوده برای از سرگیری  بمباران  وادامه کشتار مردم غزه  وبرهم زدن وحدت ملی احزاب و سازمانهای فلسطینی .

 

اما مقاومت قهرمانانه ملت فلسطین برای موجودیت خود نیز تحسین برانگیز است و هر بار این هیولای هشت سر را با شکست مواجه می سازد.آنها که با اشاره به موشک پرانی جنبش مقاومت فلسطین ایراد میگیرند و آن را دلیل بر هجوم وحشیانه به فلسطین و بمباران غزه تحلیل میکنند یا نادانند و یا آگاهانه همان جفنگیات رسانه های صهیونیستی و امپریالیستی را نشخوار میکنند. این عده هنوز نفهمیده اند و یا خود را به نفهمی می زنند و در مورد مقاومت ملت فلسطین فقط به سازمان حماس که یکی از دهها سازمان و جبهه مقاومت فلسطین علیه اسرائیل است اشاره میکنند تا با قوت بخشیدن به استدلال خود به نفی مقاومت ملت فلسطین بپردازند.حزب ما بارها کوشید تابه مناسبتهای مختلف دست به ترجمه هایی از مطالب سیاسی و ادبیات سازمان برای آزادی فلسطین(جرج حبش) بزند و به افشای نیروهای ارتجاعی بپردازد که بی توجه به واقعییات سیاسی سرزمین فلسطین و خیانت و ندانم کاری بر طبل جنگ داخلی و نابودی سازمان حماس می کوبند و عملا به آلت دست صهیونیستهای آدمخوار تبدیل شده اند.سازمان برای آزادی فلسطین(جرج حبش، بخشهایی از سازمان آزادیبخش فلسطین( نیروهای ملی و سکولار) و بخشهایی از سازمان الفتح دراین نبرد شرکت دارند و درکنارهم علیه اسرائیل میرزمند. سازمان برای ازادی فلسطین( یاران جرج حبش) کمتر از حماس موشک به قلب دشمن خونخوار و بیرحم و متجاوز پرتاب نکرده و نمی کند و آن را حق طبیعی و مشروع ملت فلسطین دردفاع ازخود می داند. همین امر مقاومت و یگانگی نبرد واحد ملت فلسطین سبب گشته ومیگردد تا صهیونیستها بیشستر احساس خطر کنند وبرعملیات مایوسانه وجنون آمیز خود بیافزایند. اما فرجام این بمبارانهای بربرمنشانه جز شکست نیست.

 

2-  در نوار غزه، افسانه شکست ناپذیری صهیونیستها را متلاشی می کند و روحیه نوینی از مقاومت و سلحشوری در میان مردم فلسطین ایجاد می گرداند. طبق اطلا عیه مطبوعاتی گردان عز الدین قسام( شاخه نظامی سازمان حماس) امروز یکشنبه 20 جولای ،  14 تن از سربازان متجاوز صهیونیست را به قتل رسانده  وموفق به پایگاههای خود بازگشتند".

 دفتر سیاسی جبهه خلق برای آزادی فلسطین نیز  طبق اطلاعیه ای مورخ 19 جولای  اعلام داشت :

تصمیم دشمن مبنی بر حمله زمینی به غزه وبا قصد شکس...تن اراده مقاومت وهمچنین کوشش در جهت به تسلیم واداشتن ملت ما در فلسطین ، باعث خواهد شد که دشمن بهای بسیار سنگینی بپردازد، زیرا ملت ما و گروههای مختلف مقاومت آن با تمام امکانات ووسائل موجود راه پیشروی بر دشمن را خواهد بست ، و به دشمن صهیونیستی ثابت خواهد نمود که اراده ملت فلسطین شکست نا پذیر خواهد بود. دکتر طاهردر یک بیانیه مطبوعاتی تاکید ورزید تاکید ورزید :

 

" استفاده از گازهای سمی از طرف صهیونیستهای جنایتکار ، کشتن کودکان و زنان ،تخریب خانه ها و منازل شهروندان بی دفاع بر سر آنها ، تنها باعث آن خواهد شد تا ما در مبارزه ومقاومت اسطوره ای خود اصرار بیشتری بورزیم ، اسطوره هائی که ملت ما با با خون و گوشت فرزندان خود آنرا رقم میزنند ، هر انکس که فکر کند میتواند بردگی و تسلیم را بر فرزندان ملت فلسطین تحمیل کند در توهم بسر میبرد ".

دکتر طاهر سپس اینچنین ادامه داد که هدف اساسی از تجاوز هوائی ، دریائی و زمینی ، همانا خلع سلاح کردن مقاومت است ، اما این هدف بسیار بسیار بعید و دست نیافتنی است ، و رهبران دشمن در تل او یو درک خواهند کرد که هر چقدر بر قربانیان افزوده شود ، انان به این هدفشان نخواهند رسید ، وشعار ما چنین خواهد بود : یا شهادت و یا پیروزی"

 

 مبارزه مردم فلسطین حمایت جهانی خلقهای جهان را بدنبال دارد. اعتراضات جهانی گسترده آنهم در شرایط بحران مالی سرمایه داری ناجی صهیونیستها و امپریالیستها نخواهد بود، بر عکس مبارزه توده های مردم و طبقه کارگر را تشدید می کند. فضا را برای نفوذ نیروهائی که خواستهای مردم و آمال ملت فلسطین را بیان می کنند، خواستار وحدت ویگانگی ملی برای امرنبرد علیه دشمن متجاوز هستند  بازمی گرداند.

 

حزب کار ایران(توفان) تجاوز صهیونیستها جنایتکار فاشیست  به نوار غزه و کشتار مردم فلسطین را محکوم می کند.

حزب کار ایران (توفان) این جنایت را ضد بشری دانسته  و معتقد است مسئولین آنرا باید در یک دادگاه خلقی بین المللی به محاکمه کشید.

حزب کار ایران (توفان) از مبارزه انقلابی مردم فلسطین و آمال آنها برای اخراج اشغالگران صهیونیست حمایت می کند.

حزب کار ایران (توفان) از هر جنبش مقاومت یهودیان اسرائیلی بر ضد صهیونیستها و امپریالیستها حمایت می کند و آنرا شرط ایجاد فضائی بدور از سوء ظن برای یک زندگی مسالمت آمیز میان همه مردمان سرزمین فلسطین، مستقل از مذهب، بدور از تجاوز طلبی، نژادپرستی می بیند. زمانیکه مردم خود سخنگو شوند سخنان یکدیگر را خواهند فهمید.

 

 

قطع فوری محاصره و بمباران وحشیانه نوارغزه !

زنده باد مبارزه ملت فلسطین برای رهایی ملی!

نابود باد رژیم صهیونیستی اسرائیل  این چماق دست امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه!

زنده باد همبستگی  بین المللی با ملت فلسطین!

 

حزب کارایران(توفان)

یکشنبه  بیستم جولای 2014


toufan@toufan.org

 

۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

"سازمان فدائیان اقلیت" و موضع شبهه انگیز بر ضد مبارزات مردم فلسطین


"سازمان فدائیان اقلیت" و موضع شبهه انگیز بر ضد مبارزات مردم فلسطین

 

"سازمان فدائیان اقلیت" اخیرا مقاله ای در رابطه با تجاوز اسرائیل به نوار غزه منتشر کرده است که ارزیابی ما را در رابطه با سقوط این سازمان به آغوش نیروهای امپریالیستی-صهیونیستی نظیر "حزب کمونیست کارگری ایران" و پیروان منصور حکمت تائید می کند. راهی را که این تشکل و یا آنچه از آن باقی مانده می رود راه بی بازگشت و رودرروئی با مردم ایران و مردم منطقه است. خوب است که کسانی که هنوز با شگفتی و سردرگمی ناظر این تحولات هستند، بخود آیند و با مبارزه متشکل و مسئولانه از سقوط این سازمان به منجلاب ضد انقلاب امپریالیستی-صهیونیستی جلوگیری کرده آنها را به راه راست بازگردانند.

به موضعگیری اخیر این سازمان در مورد جنایات صهیونیستها در نوار غزه بپردازیم. آنها در بیانیه خود تحت عنوان: "کشتار و سرکوب فلسطينيان توسط اسرائيل را محکوم می کنيم!" به تاریخ) ١٨ تير ١٣٩٣ - ٩ ژوئيه ٢٠١۴) با امضای (کميته خارج کشور سازمان فدائيان اقليت)، اعلامیه موذیانه ای نوشته اند تا ننگ نوشته های خویش در شماره 634 نشریه "کار" در سال 1391 را آرایش کنند. در این بیانیه بوئی از مبارزه طبقاتی و مواضع کمونیستی نیست. سراپای این بیانیه "نوعدوستی" ریاکارانه ای در حمایت از اسرائیلی هاست. همانطور که از عنوان این بیانیه بر می آید ظاهرا این سازمان دلش از کشتار فلسطینیان توسط اسرائیل کباب شده است و این "انسان دوستی" را وسیله ای کرده است تا حمایت از حقانیت مبارزه مردم فسلطین بر ضد صهیونیسم اسرائیل را مسکوت بگذارد. اگر چاشنی "بشر دوستی"، و "مردم غیر نظامی" و... را زیاد کنید، خواننده متوجه نمی شود که بیکباره گناه صهیونیستهای اسرائیل به حدی تنزل پیدا کرده که حتی به شهادت "گزارش سالانه سازمان عفو بين الملل، نقض آشکار حقوق شھروندان فلسطينی توسط اسرائيل محکوم شده است" و یا در این سند می آورند: "در اين گزارش به سرکوب سيستماتيک فلسطينيان توسط ارتش اسرائيل اشاره شده و گفته شده است ارتش اسرائيل به طور آگاھانه افراد غير نظامی را که ھيچ نقشی در درگيری ھا ندارند، مورد ھدف قرار داده است"(تاکید همه جا از توفان).  طبیعتا یک خواننده غیر سیاسی و یا بی دقت متوجه نمی شود که در این موضع گیریها، تائید شده است که فلسطینی ها مردمان یک کشور تحت اشغال و مورد ستم نیستند، بلکه شهروندان اسرائیلی فلسطینی تبار هستند که به اشغال تن در داده و مشکلشان این است که حقوق شهروندی آنها مانند همه ساکنان اسرائیل تامین نمی شود. توجه کنید اگر ما همین استدلال را در مورد سیاست نازی ها در اشغال کشور فرانسه و یا هلند به کار می بردیم، آیا این استدلال همدستی با نازی ها و قائل شدن حقوق اشغالگری و پذیرش ضمیمه کردن فرانسه یا هلند به خاک آلمان نازی نبود؟ وقتی سازمانی که ادعای کمونیستی می کند در سراسر بیانیه خویش مبارزه ی بر حقِ مردمِ فلسطین به رهبری حماس و جبهه خلق برای آزادی فلسطین را(متحدان حماس در نوار غزه-توفان) مسکوت می گذارد و برای  افراد "غیرنظامی" که "هیچ نقشی در درگیری ها ندارند" دل می سوزاند و کشتار مردم فلسطین را که در اینگونه درگیریها به مدت بیش از 60 سال شرکت دارند و مقاومت می کنند، مباح جلوه می دهد، باید پرسید انگیزه این مخدوش کردن ها در چیست؟ چرا صراحت لهجه در تمام این بیانیه که عملا به نفع اسرائیل است به نفع مردم فلسطین دیده نمی شود. روح این اطلاعیه حمایت از صهیونیسم اسرائیل است. "سازمان فدائیان اقلیت" از بکار بردن واژه "صهیونیسم" و "اشغالگر" در سراسر بیانیه خودداری کرده است، در حالی که این واژه بیان تمامی ماهیت رژیم صهیونیسستی و نژادپرست اسرائیل است. آقای اوری آریل وزیر توسعه مسکن در اسرائیل می گوید: "باید یک پاسخ مناسب صهیونیستی به آنها(منظورش فلسطینی ها و سازمانهای مقاومت هستند- تکیه از توفان) داد".(نقل از نشریه آلمانی زبان کلنر اشتات آنسایگه مورخ اول ژوئیه 2014). آنچه را که اوری آریل اعتراف می کند، "سازمان فدائیان اقلیت" کتمان می کند. آنها بیانیه را طوری تنظیم کرده اند که به اصل تعلق سرزمینهای فلسطینی به اسرائیل صحه می گذارند، در هیچ کجای این سند در مورد نیروی اشغالگر اسرائیل سخن نمی رود، در هیچ کجا از حق مردم سرزمینهای اشغال شده برای رهائی ملی در هر و رنگ و نژاد، ایدئولوژی و دین و... که باشند حمایت نمی شود. گیریم شما با حماس مشکل دارید، چرا از مبارزه مردم فلسطین تحت رهبری "جبهه خلق برای آزادی فلسطین" بر ضد صهیونیسم و اشغال حمایت نمی کنید؟ آنها پذیرفته اند که نوار غزه و همه سرزمینهای اشغالی فلسطین، حتی بعد از سال 1967 بخشی از "خاک مقدس تاریخی" اسرائیل است که فلسطینیها باید به عنوان شهروندان اسرائیلی فلسطینی تبار و دارای "حقوق مساوی" در آن زندگی کنند. "ارتش و نيروھای مسلح سرکوبگر اسرائيل" حق ندارند، شهروندان خود را با نقض حقوق بشر سرکوب کنند. به زبان دیگر این سرکوبها و توحش ارتش اسرائیل، گویای ماهیت دولت صهیونیستی اسرائیل نیست، بلکه کار خود ارتش است که به وی انتقاد وارد بوده و زمام کارش را بدست "عصبانیت" داده است و باید به نیروهای افراطی درون آن دهنه زد تا همه چیز بر وفق مراد شود. این سازمان پس از اشاره به تعداد کم ولی "رسمی" قربانیان تجاوز اسرائیل که از جانب صهیونیستها منتشر می شود، حرف آخرش را در حمایت از صهیونیسم و محکوم کردن مبارزه مردم فلسطین می زند و می نویسد: "کشتار و سرکوب فلسطينيان توسط ارتش و نيروھای مسلح رسمی و غير رسمی اسرائيلی و ھم چنين اقدامات تروريستی دسته جات اسلامی از جمله حماس را محکوم می کند. کشتار مردم فلسطين بايد پايان داده شود" و برای حسن ختام اضافه می کند"  "زنده باد آزادیزنده باد سوسياليسم". در مثل مناقشه نیست، ولی ما ایرانی ها به این عبارت آخری عنوان "مشت در کونی را می دهیم".

زبان "سازمان فدائیان اقلیت" همان زبان جرج بوش و نتانیاهوست. سرزمین فلسطین که سازمان حماس رهبر دولت رسمی آن است و در یک انتخابات دموکراتیک و آزاد توسط اکثریت شکننده مردم فلسطین انتخاب شده و به صورت غیر قانونی و برای مجازات مردم فلسطین هم اکنون در محاصره اقتصادی بسر می برد، سرزمینی که مردمش را از بی دوائی و بی غذائی به مرگ تدریجی محکوم کرده اند، از نظر این سازمان "تروریست اند". هر کس علیه صهیونیسم در کشور تحت ستم و اشغال مبارزه کند، برای اینکه سرزمینش را آزاد کند در فرهنگ امپریالیسم و صهیونیسم "تروریست" است. با انتشار اخبار مطبوعات جهان که مردم غیر نظامی از جمله بسیاری زنان و کودکان قربانیان بمباران شهرها و محل سکونت مردم توسط اسرائیل هستند، دولت اسرائیل اعلام کرد: ولی در بین آنها "دوجین ها تروریست " حضور داشته اند(روزنامه زود دویچه تسایتونگ مورخ 12/13 ماه ژوئیه 2014). گفتار دولت اسرائیل با گفتار اپوزیسیون ضد فلسطینی ها در ایران هماهنگ است. بنظر این "انقلابیون" باید حماس و همه مسلمانان را کشت(استثناء اپوزیسیون „داعش“ در سوریه است که مورد حمایت آنها در سوریه بود و حال در کردستان عراق است-توفان). این سازمان هم پرتاب فشفشه های دست ساخته حماس را محکوم می کند و هم پرتاب موشکهای مدرن ویران کننده ارتش افراطی اسرائیل را، این سازمان همه کشتار مردم بی دفاع را از هر دو طرف محکوم می کند(ببینید چقدر دموکرات هستند!؟-توفان) و ما اضافه می کنیم: هم صدها کشته مردم فلسطین توسط ارتش "افراطی و عصبانی" و "زمام در رفته" اسرائیل را و هم تعداد کشته نشده های اسرائیلی توسط فشفشه های دست ساخته اعتراضی و بی اثر توسط "تروریستهای" حماس را. به این ترتیب کشته های ارتش اسرائیل به نه کشته های سازمان "تروریستی" حماس در.

به خود نقل قول از سند مراجعه کنیم: " قربانيان اقدامات تروريستی حماس از يک سو و حملات وحشيانه اسرائيل از سوی ديگر، مردم غير نظامی اند. طبق آمار منتشره تاکنون در درگيری ھای اخير ٢۵ غيرنظامی کشته شده اند که ۵ تن از آنان کودک بوده اند"(تاکید همه جا از توفان). خواننده بی طرف توجه دارد که نخست "قربانیان اقدامات تروریستی حماس" که تعدادشان صفر نفر است مطرح شده و سپس "حملات وحشیانه اسرائیل" که حتما به القاء این سازمان: واکنش طبیعی اسرائیل نسبت به "کشتار تروریستی" غیر نظامیان توسط حماس بوده است، در این عبارت مطرح می شود. قربانیان غیر نظامیِ اسرائیل که خیلی بیش از 25 نفر است بیکباره به پای حماس هم نوشته می شود. به ادعای "سازمان فدائیان اقلیت" هر دو طرف رویهمرفته 25 نفر مردم غیر نظامی را کشته اند که از این عده، 25 نفر سهم اسرائیل و صفر نفر سهم حماس است. می شود با این گونه شگردهای تبلیغای و روانشناسانه، بیش از این اسرائیل را در کنف حمایت خود گرفت و "اقدامات تروریستی" و "ضد انسانی" حماس را محکوم کرد؟.

به این می گویند اعلام موضع موذیانه با عبارات پردازیهای پر طمطراق برای حمایت از ادامه اشغال سرزمینهای فلسطینی توسط صهیونیسم و امپریالیسم و مخدوش کردن مبارزه مردم فلسطین و تخطئه این مبارزه.

"سازمان فدائیان اقلیت" که نیت اش تضعیف و تخریب در جنبش مقاومت فلسطین است اطلاعیه مطبوعاتی "جبهه خلق برای آزادی فلسطین"(اداره مرکزی مورخ 14 جولای 2014) را مسکوت گذارده است. زیرا آنوقت محدود کردن مبارزه مردم فلسطین در نوار غزه به مبارزان حماس برای نفی این مبارزه با نظریه سازمان نامبرده در تضاد قرار می گیرد. "جبهه خلق برای آزادی فلسطین" مخالفت رسمی خویش را در برقراری آرامش اعلام کرده است. آنها بدرستی می نویسند: که برای ملتی که در زیر سلطه اشغالگران به سر می برد، مفهوم آرامش ارتجاعی است. هیچ ملت تحت اشغال نمی تواند به اصل آرامش تن در دهد. اصل، مبارزه و مقاومت بی امان در مقابل قوای فاشیستی اشغالگر است. جبهه خلق بدرستی اشاره می کند که برقراری آرامش تنها در چارچوب یک صلح همه جانبه و توافق عمومی امکان پذیر است. نمی شود سرزمینی را اشغال کرد و اشغال را  توسعه داد و مردمانش را به زندان انداخت، شکنجه کرد و کشت و آنوقت از آنها طلب کرد که آرام باشند، آرامش را حفظ کنند و دست از پا خطا نکنند. نمی شود به ملت یک کشور اشغالی، صلح اشغالگر را تحمیل کرد. این نیروی مقاومت است که باید تسلیم را به صهیونیسم تحمیل کند. در فلسطین فقط تسلیم بی قید و شرط صهیونیسم ضامن صلح است و نه تحمیل شرایط اشغال با شکل انعقاد قرارداد صلح.

" جبهه خلق برای آزادی فلسطین، اعلام می دارد، پیشنهاد برای آرامش  که خارج از طرح آتش بس و مستلزمات آن و حمایت از ملت فلسطین و مقاومت مطرح شده بمثابه یک مانع برای ادامه مقاومت است، این امر نیازمند یک موضعگیری عربی برای متوقف ساختن تجاوزات دشمن، و همچنین فراهم آوردن عوامل ایستادگی و حمایت بین المللی موقت برای ملت ما می باشد.

جبهه خلق مجددا بر این امر تاکید می ورزد که دیدگاه سیاسی ما، اینچنین است که امضای هر گونه توافق بر آرامش با اشغالگران خطا بوده زیرا، اساسا  وجود اشغالگران، نماد ظلم و دشمنی دائم علیه ملت فلسطین می باشد. رژیم اشغالگرمی کوشد از برقراری آرامش مجددا شرایط خود را برفلسطینیها تحمیل کرده تا آنها نتوانند مقاومت کرده و بوسیله این مقاومت مانع پیشبرد برنامه های آنها، همچون شهرک سازی، تخریب قدس و کامل کردن دیوارهای جدا سازی نژادپرستانه شوند، زیرا آنان از این طریق در نظر دارند برنامه کامل صهیونیستی خود را در فلسطین به اجرا در آورند، اشغالگران با ایجاد قید و بند برای مقاومت، همچنان می توانند تجاوزات روزمره خود را علیه شهرها و روستاهای فلسطینیها ادامه دهند، برای شهرک نشینان که حتی یک لحظه مردم ما را راحت نمی گذارند، امنیت تجاوزگری فراهم کنند، در تجاوز و هتک حرمت مسجد اقصی آزاد باشند، به اضافه ترورها، دستگیریها و بازداشتهای دائمی به شیوه فاشیستی، و ظلم و ستم در حق بازداشتیها."

"جبهه خلق برای آزادی فلسطین" هرگز قصد ندارد از مبارزه دست بردارد. شرط قطع مقاومت مردم فلسطین و عدم پرتاب موشک به جانب اسرائیل، آنطور که اپوزیسیون ضد انقلابی ایران تبلیغ می کند، قطع موشکهای اسرائیل نیست، خروج اسرائیل از همه مناطق اشغالی است. تا لحظه ایکه حتی یک نقطه از سرزمین فلسطین در اشغال دولت صهیونیستی اسرائیل قرار دارد، نیروی مقاومت و متحد مردم فلسطین حق دارد مقاومت کند و به سوی اشغالگران صهیونیست موشک پرتاب کند و نه فقط فشفشه های دست ساخته که فاقد قدرت تخریب اند. شعار قطع پرتاب موشکها از هر دو طرف شعاری عوامفریبانه است. ما باید خواهان خروج بی قید و شرط اسرائیل از سرزمینهای اشغالی باشیم. ما باید خواهان بگور سپردن صهیونیسم باشیم که ربطی به یهودی بودن ندارد.

تائید پرتاب موشک از جانب همه نیروهای مقاومت فلسطینی به سوی قوای صهیونیسم اشغالگر، برسمیت شناختن حق مقاومت یک ملت است. همانگونه که مبارزه پارتیزانهای نهضتهای مقاومت ضد نازیهای اشغالگر در اروپا، امر انقلابی و درستی بود، همانگونه نیز مقاومت پارتیزانهای فلسطینی قابل تائید است. تنها همدستان امپریالیسم و صهیونیسم مخالف نهضتهای مقاومت در مقابل امپریالیسم و صهیونیسم هستند و ما با نمونه های آن در سوریه و ایران روبرو بوده و هستیم.

جبهه توده ای مجددا از همگان دعوت می کند: "تا با اعتماد بر روشی دیگر با موضوع بر قراری آرامش برخورد کرده، از موضعی تاکتیکی و در چهارچوب مقاومت که تصمیماتش در دایره وحدت ملی، و همچنین در ارتباط با لحظه سیاسی موجود و بر اساس مصالح ملتمان عمل کنیم، بدون اینکه هیچ قید و بندی را از طرف اشغالگر، برای ادامه مقاومت بپذیریم."

در حالی که "جبهه خلق برای آزادی فلسطین" از "وحدت ملی"  و "مقاومت" مشترک همه نیروها که منبطق بر مصالح ملت فلسطین است دم می زند، "سازمان فدائیان اقلیت" برای تائید سیاست صهیونیستها خط باطلی بر این سازمان کشیده، آنرا اساسا به مصداق "شتر دیدی ندیدی" نادیده انگاشته و سازمان حماس یعنی نماینده منتخب مردم فلسطین را به جرم مسلمان و "تروریست" بودن محکوم می کند. گیریم حماس "تروریست" است، پس چرا این سازمان از مبارزه انقلابی "جبهه خلق برای آزادی فلسطین" که در این مبارزه شرکت دارد حمایت نمی کند؟ این تناقض را چگونه باید توضیح داد؟ جز  اینکه مبارزه مردم فلسطین محکوم است و باید تسلیم اسرائیل شوند؟.

باید پرسید بکار گرفتن این همه استعداد برای فریب افکار عمومی و اعضاء و هواداران "سازمان فدائیان اقلیت" برای چیست و با چه نیتی انجام می شود؟ آیا واقعا اعضاء این سازمان فاقد قدرت تعقلند و برایشان این موضعگیریهای ضد کمونیستی و اسرائیل پسند، شبهه انگیز نیست؟.

حزب کارایران(توفان)

شنبه 28 تیر ماه1393

www.toufan.org

 

۱۳۹۳ تیر ۱۸, چهارشنبه

مصاحبه «کمیته گزارشگران حقوق بشر»با همسر رضا شهابی ربابه رضایی

 برای آزادی فوری وبی قید وشرط رضا شهابی و
همه فعالین کارگری و زندانیان سیاسی بکوشیم

مصاحبه «کمیته گزارشگران حقوق بشر»با همسر رضا شهابی ربابه رضایی


 رضا شهابی،عضو رهبری سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد که درزندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زده است دروضعیت وخیمی بسرمیبرد.ربابه رضایی همسر رضا شهابی در گفتگو با کمیته گزارشگران حقوق بشر از وخامت وضعیت جسمی رضا شهابی خبر داد . شایان ذکر است طبق اخرین خبری که از وضعیت رضا شهابی بدست آمده است اوی بعد از نزدیک به 40روزاعتصاب غذا به بهداری زندان منتقل شد و اعلام کرد در صورت عدم رسیدگی مسئولان در حمایت از همسرش دست به اعتصاب غذا خواهد زد. ما همه احراب و سازمانهای برادر ، فعالین کارگری و تشکل ها و افراد مترقی جهان را فرا میخوانیم که همبستگی خود را  با مبارزات کارگران ایران بیان کنند. مردم حهان باید نفرت و انزجار خود را از رژیم جمهوری اسلامی برای بد رفتاری و سرکوب و زندانی نمودن مردم و فعالین کارگری ایران ابراز دارند و ازرژیم بخواهند که رضا شهابی وهمه فعالین کارگری و زندانیان سیاسی را بدون قید و شرط آزاد نمایند. فقط تشدید مبارزات زحمتکشان ایران و حمایت واقعی بین المللی است که میتواند رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را به عقب نشینی وادارد و سرکوب توده ها را متوقف سازد.
 اینک متن مصاحبه با ربابه رضایی:

کمیته گزارشگران حقوق بشر: آخرین ملاقاتی که با آقای شهابی داشتید چه زمانی بوده و آخرین وضعیت جسمانی ایشان چگونه بوده است؟
ربابه رضایی:
 چهارشنبهٔ گذشته با ایشان ملاقات داشتم. وضعیت جسمانی ایشان اصلا خوب نبوده و ۱۴- ۱۵ کیلو وزن کم کرده‌اند و فشارش بالا و پایین می‌شد. بخاطر ضعفی که دارند هر روز می‌برند درمانگاه و فشارش بالا و پایین می‌شود. ناراحتی قبلی، کمردرد و گردن درد و پادرد بخاطر ضعفی که در بدنش دارد خیلی بیشتر شده و درد بیشتری را متحمل شده‌اند. معده درد هم که بخاطر ادامهٔ اعتصاب ایشان بخاطر مصرف دارو بدون غذا و با شکم خالی هر روز افزایش پیدا کرده و باعث شده حالشان بد‌تر شود.

درخواست ایشان برای شکستن اعتصاب غذا چه بوده است؟
ربابه رضایی:

انتقال به اوین، درخواست مرخصی برای درمان. خود زندان که برای درمان ایشان هیچ کاری نمی‌کند بنابراین درخواست ایشان این بوده که زندان مرخصی بدهد تا ایشان بتواند خودشان بیرون از زندان به وضعیت جسمانی ایشان رسیدگی کنند.

پاسخ مسئولین چه بوده به درخواست آقای شهابی؟
ربابه رضایی:
بعد از گذشت ۳۸ روز مسئولین هیچ پاسخی به ما ندادند. من هر دفعه هم مراجعه کردم فقط مسئولین هر قسمت می‌گویند که رسیدگی می‌کنند و رسیدگی هم نمی‌کنند و تا کنون هیچ حرکت مثبتی انجام نشده.

اگر به وضعیت ایشان رسیدگی نشود چه کار می‌کنید؟
ربابه رضایی:
 اعتصاب غذا می‌کنم. مسئولین رسیدگی کنند به وضعیت همسر من. آیا واقعا جان یک انسان برای این‌ها ارزشی نداره؟ درست است که ایشان زندانی هستند و در حال گذراندن دورهٔ حبس هستند اما گرفتن حق انسانی یک انسان و نرسیدن به وضعیت بیماری ایشان اشتباه است.


 

۱۳۹۳ تیر ۱۷, سه‌شنبه

بمباران نوارغزه و کشتاربربرمنشانه آوارگان فلسطینی جنایت علیه بشریت است وآن راقویا محکوم میکنیم


بمباران نوارغزه و کشتاربربرمنشانه آوارگان فلسطینی جنایت علیه بشریت است وآن راقویا محکوم میکنیم


اخیرا دولت صهیونیستی اسرائیل مدعی شده که در منطقه اشغالی خودش سه دانش آموز اسرائیلی ربوده شده اند و به این بهانه حکومت نظامی برقرار کرده، به خانه گردی غیر انسانی مشغول شده و صدها فلسطینی را دستگیر کرده و به هر اقدام ضد انسانی و غیر قانونی دست می زند.
رسانه های گروهی درجهان در مورد ماهیت ادعای رژیم صهیونیستی سکوت اختیار کرده اند.

بمبارانهای بربرمنشانه و فاشیستی نوار غزه در چند روز اخیر ادامه کشتار و تجاوزیست که بیش از 60 سال ادامه دارد. این آدمکشی اسرائیل باردیگر نشان میدهد که وی هرگز هوادار حتا دولت کوچک مستقل فلسطینی نیست ودرپی آن است که همه سرزمین فلسطین را درسته ببلعد.مردم را کشتار کند، بی خانمان نماید، بتاراند، تبعید کند و باقیمانده را درجامعه یهودی حل نماید. این ایدئولوژی دولت اسرائیل است، ایدئولوژی صهیونیستی، نژاد پرستانه و فاشیستی که راهنمای عمل اوست

تعرض گسترده اخیر – توسط هواپیماهای شکاری، بمب افکنها و توپخانه سنگین – تا بحال قریب به 20 کشته و صدها تن از مردم غزه را مجروح کرده است. آدمکشان و تروریستهای صیهونیست – بکلی بی اعتنا نسبت به اعتراض خلقهای عرب و خشم مردم در سراسر جهان – غزه را بمباران میکنند. صیهونیستها، از سوئی کودکان را به قتل میرسانند، آگاهانه زیر بنای حیاتی مردم، پمپ آب و کارخانه برق و بیمارستان و مدرسه و مناطق مقدس مردم که پناگاه آنهاست را بمب باران، ویران میکنند، احساسات انسانی میلیونها نفر را مورد تمسخر قرار میدهند، تروریسم دولتی بکار میبرند و از طرف دیگر – بیشرمانه – مدعی اند که گویا « مشغول مبارزه بر علیه تروریسم هستند »! و یا برای حفظ « ارزشهای دنیای متمدن میجنگند!! »
زهی بیشرمی!
 

حزب کار ایران(توفان) تجاوز صهیونیستها وامپریالیستها را به نوار غزه و کشتار مردم فلسطین را محکوم می کند واین جنایت را ضد بشری دانسته و معتقد است مسئولین آنرا باید در یک دادگاه خلقی جهانی به محاکمه کشید.

حزب کار ایران(توفان) ازاعتراضات نیروهای مترقی جهان علیه بمباران مردم فلسطین حمایت میکند وهمگان را فرامیخواند حملات افسارگسیخته و ضد بشری صهیونیستها رامحکوم واز مبارزه ملت فلسطین برای رهایی ملی دفاع وابراز همبستگی نمایند .

نابود باد رژیم صهیونیستی اسرائیل این چماق دست امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه!
زنده باد همبستگی بین المللی با ملت فلسطین!
حزب کارایران(توفان)

سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۳ ۸ ژوئیه ۲۰۱۴
www. toufan.org


۱۳۹۳ تیر ۱۰, سه‌شنبه

جنگ مذهبی درعراق توطئه ای امپریالیستی


جنگ مذهبی درعراق توطئه ای امپریالیستی

 

پیدایش گروه  "داعش" و تکامل آن

 

جنگ مذهبی هولناکی که در شمال عراق در جریان است و در صدر اخبار جهان قرارگرفته است، ریشه در جنگ های تجاوزکارانه امپریالیستی در عراق و افغانستان دارد. عده ای از مفسران سیاسی بر آنند که این تقسیم بندی جدید جغرافیای سیاسی منطقه، بر اساس خواست امپریالیستها صورت می گیرد. بر این اساس باید در تقسیم بندی مناطقِ نفوذ امپراتوری عثمانی در قبل از جنگ جهانی اول، تجدید نظر به عمل آورد و کشور عراق را نیز در چارچوب خاورمیانه بزرگ آمریکا تجزیه کرد.

عامل اختلافات دینی به منزله سرپوشی بر این سیاست و به عنوان ابزاری برای تحقق این سیاست به کار گرفته می شود. تجزیه هندوستان مستعمره به هندوستان مستقل، پاکستان، و بنگال دش در خدمت سیاست امپریالیستی بریتانیا و در زیر لوای اختلافات مذهبی صورت گرفت. این قصه در تاریخ منطقه سر درازی دارد. به این جهت هرگز نباید اجازه داد که مبارزه ضد امپریالیستی، ضد صهیونیستی تحت الشعاع اختلافات مذهبی قرار گیرد که به نفع امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه و سراسر جهان است.

منطقه خاور میانه به گرهگاه تضادهای جهان تبدیل شده است. در این درگیریها بجز امپریالیستهای آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان، روسیه و چین، دول منطقه نظیر ایران، عربستان سعودی، قطر، مصر، سوریه، اردن، ترکیه و اسرائیل از طریق بسیج گروه های جهادی و کردهای تجزیه طلب دست دارند. این است که ما با اتحاد عملهای کوتاه مدت و دراز مدت با اشکال متنوع و گوناگون و بخشا شگفت آور روبرو می شویم. سردرگم در میان ایرانی های اپوزیسیون، کسانی هستند که حلقه اساسی مبارزه بر ضد امپریالیسم و بر ضد صهیونیسم را از دست بدهند و مجددا در پی آن باشند که با ایجاد جبهه وسیع ضد فاشیستی فراگیر و همه با هم همه، فاشیستها، از سلطنت طلبان رضا پهلوی گرفته تا مجاهدین خودفروخته را برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در خدمت ارتش داعش و همدستانش بسیج کنند و نام انقلابی بر آن نهند. ما با تئوری های "ایجاد جبهه سوم" در اشکال جدید روبرو هستیم. ما مجددا طنین ناقوس "ایجاد جبهه وسیع فراگیر برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی" در مقابلِ "ایجاد جبهه وسیع فراگیر برای جلوگیری از جنگ" را می شنویم.

سازمان مجاهدین ضد خلق، سازمان فروخته ای که بیشرمانه از اپوزیسیون آدمخوار القاعده و وهابی وسلفی در سوریه دفاع کرده و در ادامه منطقی این سیاست ارتجاعی از جریان پس مانده وتروریستی داعش که توسط امپریالیست آمریکا وعربستان و قطر پروار شده است دفاع می کند، اکنون در راستای منافع جغرافیای سیاسی ِ“دکترین خاورمیانه بزرگ” و تجزیه عراق به میدان آمده است. این تشبثات نشان از ماهیت تبهکارانه جریانی است که برای سرنگونی جمهوری اسلامی و کسب قدرت سیاسی درایران، هیچ ابایی ندارد تا با کثیف ترین وضد بشرترین نیروهای دست پرورده امپریالیست آمریکا همکاری کند.

پس ازشکست حکومت طالبان در افغانستان در سال 2001 بن لادن به تشکیل شبکۀ جهانی تروریستی القاعده دست یازید، که دامنۀ آن نه تنها کشورهای مسلمان نظیر افغانستان، پاکستان، عراق، لیبی، تونس و حتی چچن را در بر می گرفت، بلکه برخی از افراطیون سنی ساکن اروپا و آمریکا را نیز به خود جلب کرد.

در واقع ریشهُ "داعش"( الدولته الاسلامیه فی العراق و الشام) از همین گروه القاعده روئیده است. این گروه در آغاز تحت نام "جبهه النصره" در سوریه و عراق فعالیت تروریستی خود را شروع کرد. رهبر فعلی گروه "داعش" "ابوبکر البغدادی" می باشد، که نام مستعار اوست. او در گذشته تحت نام های "ابو دعا" و دکتر ابراهیم علی البدری مشهور بود. "البغدادی" در گذشته دارای شغل "شریف" آخوندی در عراق بود. او به خاطر دارا بودن خوی حیوانی و خصلت مخوفش از همان آغاز تشکیل گروه "جبهۀ النصره" به عضویت در رهبری آن پذیرفته شد.

بعد از کشته شدن "ابومصعب الزرقاوی"، از سال 2010 "البغدادی" رهبری این گروه "جهادی" را در دست گرفت. بعد از بروز اختلافات و در گیریهای شدید میان سران القاعده ـ جبهه النصره ـ "ابوبکر البغدادی" سرانجام در سال 2013 در سوریه گروه "داعش" (دولت اسلامی عراق و شام) را بنیاد نهاد. که مورد پشتیبانی برخی از دول غربی نظیر فرانسه و نیز عربستان سعودی قرار گرفت. در کنار "داعش" نیروهای دیگر تروریستی سوری نظیر بقایای "جبهه النصره" و ارتش آزاد سوریه"(متشکل از برخی از افسران و درجه داران صدام) نیز وجود داشتند که در اثر اختلافات و درگیری ها راه خود را جدا ساختند. گروه "داعش" که در ژانویه سال جاری در اثر پیشروی ارتش اسد شکست خورده بود، به تدریج نیروی خود را به شمال عراق منتقل و با شعار ما می مانیم و گسترش می یابیم "فعالیت اصلی گروه را درآنجا متمرکزساخت“.

لازم به یادآوری است که درحال حاضر نیروهای دیگر نظیر "ارتش مجاهدین"(یک تشکل قدیمی سلفی عراقی)، "ارتش مردان طریقت نقشبندی"( افسران ارتش بعث، که تحت فرماندهی عزت ابراهیم الدوری، معاون بسیار قدرتمند صدام حسین است که تحت پیگرد آمریکا قرار داشت)، "ارتش اسلامی عراق"، افسران سابق صدام، اعضای حزب بعث عراق از "داعش" حمایت می کنند.

شایع است که در کنار برخی از افسران صدام، علمای تونسی و عربستانی جزء فرماندهان "داعش" هستند.

"جبهۀ اسلامی" که از اخوان المسلمین های سوری و مصری و ترکها تشکیل شده است نیز جزء پشتیبانان "داعش" به شمار می آیند. طبق اخبار موجود هم ‌اکنون تعداد جنگجویان "داعش" به 60000 نفر می رسد.

این گروه که ابتدا حملات خود را از استان "الانبار" در عراق آغاز کرد، اکنون مناطق زیادی از "دیرالروز"، "الرقه" و "حلب" در سوریه و "رمادی"، "فلوجه"، تکریت، سامراء، موصل و حوالی کرکوک را به تصرف خود در آورده است. این گروه ضد بشر در "رقه" (سوریه)، که پایگاه اصلی شان محسوب می شود، بی سر و صدا دست به جنایات هولناک و بی شماری یازیده اند.

آنها در همین شهر 1000 نفر از مخالفین خود را به زندانهای مخوف انداخته اند. این جنایتکاران آب رود فرات و سد فلوجه را به روی مردم بغداد بسته اند. "داعش" جهت ایجاد رعب و وحشت به اعدامهای میدانی و خیابانی شیعیان و معترضین دست می زند. از سر بریدۀ افسران عراق به عنوان توپ فوتبال استفاده می کنند. در ویدیویی که 15 ژوئن منتشر شد، "داعش" در حوالی تکریت 1700 نفر که 450 تن آنان از نظامیان ارتش عراق بودند، یکجا به گلوله بسته است. و بدین ترتیب جهانیان شاهد یکی دیگر از فجایع تکان دهندۀ درتاریخ جنگ های بشدت ارتجاعی مذهبی شدند. هم اکنون قریب به  یک میلیون عراقی برای نجات جان خود آواره گشته اند. 

آری اینست ابزار دست عربستان و اربابان امپریالیستی اش در راه به کرسی نشاندن اهداف ارتجاعی شان در منطقه. اینست آن گروهی که مایل است یک حکومت امارات(امیری) در بغداد و سوریه برقرار سازد.

 

علل رشد و پیش روی سرسام آور "داعش"

 

ـ حمایت مالی و نظامی بی حد و حصر کشورهای ارتجاعی عرب، بویژه عربستان و قطر از این گروه می باشد. در همین رابطه لازم بیاد آوری است که عربستان با اجیر کردن مزدوران القاعده و سلفیست از چچن، لیبی، تونس، افغانستان، پاکستان و اردن و پرداخت سالانه 50 هزار دلار به آنها در بنیان گذاری گروه "داعش" امروزی نقش اساسی داشته است.

ـ اخاذی "داعش" از مردم سوریه، چنگ انداختن بر منابع نفتی و کارخانه ای و بانکی شرق سوریه.

ـ تبانی برخی از مقامات موصل با تروریستها و پشتیبانی اعضای حزب بعث که چم و خم ارتش عراق را می شناسند.

ـ استفاده از روابط ارتباط جمعی که برخی از کشورهای عربی نظیر عربستان و قطر در اختیار آنها قرار داده اند تا در افکار عمومی مردم سوریه و عراق ـ بویژه سنی ها ـ نفوذ کرده و آنها را به خود جلب کنند و در عین حال در شیعیان ساکن این دو کشور رعب و وحشت ایجاد کند.

ـ چنین شایع است که مامورین عربستان سعودی بسیاری از مسئولین رده های بالای امنیتی و سیاسی  سامراء و موصل را با پول خریدند، تا مقاومت در مقابل "داعش" را در هم بشکنند.

ـ نفوذ نیروهای بعثی در ارتش عراق در عقب نشینی ارتش در مقابل "داعش" بی تأ ثیر نبوده است.

ـ سربازان شیعی ارتش عراق، رسالتی جهت رهائی مناطق سنی نشین از چنگال "داعش" برای خود قائل نیستند و به همین دلیل رغبتی در مقابله با "داعش" ازخود بروز نمی دهند. بسیاری از شیعیان می دانند که نوری مالکی را امپریالیستها بر سر کار آورده و عراق یک کشور اشغالی و نیمه مستعمره است.

عربستان سعودی از کارخانه اسلحه سازی که در اوکراین خریده است، سلاحهایی را از طریق ترکیه در اختیار "داعش" قرار داده است.

ـ و بالاخره "داعش" بار سرقت 429 میلیون دلار از بانک اصلی موصل به ثروتمند ترین گروه تروریستی جهان تبدیل شده است. این سرقت که در پی غارت و چپاول کلیه دارایی ها و اموال مردم موصل انجام شد را "آئیل لنجیفی" استاندار استان "نینوا" تأیید کرده است.

 

گسترش جنگ مذهبی توطئه ای در خدمت سلطه امپریالیسم بر خلیج فارس است

 

امپریالیسم آمریکا که تا کنون قادرنگشته است به طرح دکترین خاور میانه بزرگ جامه عمل پوشد، که تجزیه عراق به سه منطقۀ کرد، سنی و شیعه، جزئی از این برنامه بشمار می آید، اکنون با بوجود آوردن گروه "داعش" از طریق عمال خود، دام جدیدی  گسترده تا ازاین طریق به هدف دیرینه خود برسد. جالب اینجاست که به موازات پیش روی "داعش" در شمال عراق پیشمرگه های کُرد نیز مشغول تصرف کرکوک هستند تا به آرزوی "کردستان بزرگ" خود جامۀ عمل پوشند. آنها در حقیقت آب به آسیاب امپریالیسم می ریزند. کردستانِ امپریالیست ساخته یِ عراق، در تجربه نشان می دهد که مبارزه ملی در دوران امپریالیسم چنانچه با مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم همراه نباشد، حرف مفت است و حکومت کنونی کُرد یک رژیم دستنشانده آمریکا و اسرائیل دوم در منطقه است که باید با آن به عنوان عامل تفرقه و دشمنی با خلقهای منطقه مبارزه کرد. کردستان عراق با گروه تروریستی "داعش" به رد و بدل کردن اسراء اشغال دارد و گلیم خود را از آب بیرون می کشد و اساسا خود را بخشی از عراق نمی داند تا در تحت یک رهبری منسجم و متمرکز با دارو دسته "داعش" جنگیده و مبارزه نماید. آنها در واقع با "داعش" قرار داد صلح بسته اند، تا لشگر آنها به سمت بغداد سرازیر شود. آنها به عامل تجزیه در منطقه بدل شده اند و همدست صهیونیسم و امپریالیسم هستند.

بی جهت نیست که اخیرأ آمریکا و هم پیمانان نزدیک غربی اش بار دیگر برای اینکه در این اوضاع پیچیده سرکردگی و کنترل خویش را از دست ندهند، زمزمۀ دخالت نظامی هوایی و زمینی را سرداده اند. و باز بی جهت نیست که آمریکا ناو هواپیمابر USS-Georg H.W. Bush: که تا کنون در دریای عربستان مستقر بود را روز یکشنبه 17 ژوئن به سمت خلیج فارس روانه ساخته است. اگر امپریالیسم آمریکا رؤیای حضور و سلطۀ بلامنازع در خلیج فارس و منابع نفت و گازش را در سر می پروراند، عربستان و اسرائیل نیز هر یک با حرکت از منافع خود در این توطئه بزرگ سهیم اند و ازنقش آفرینی "داعش" در عراق مسرورند.

چگونه می شود که در مدت یک هفته کشوری که آمریکا آنرا به عنوان یک نیروی قدرتمند منطقه مسلح کرده بود، دچار چنین شکستی در مقابل یک گروه "جهادی" شود؟ و آمریکا که با فن جاسوسی جهانی مجهز است و با انواع ماهواره های جاسوسی ناظر بر تحولات منطقه است خود را غافلگیر نشان دهد؟ و صبورانه منتظر نتایج این لشگر کشی مانده و شرط مداخله بر ضد "داعش" را استعفای نوری ملکی قرار دهد؟

در تاریخ سه شنبه 17 ماه ژوئیه در ساعت 45/21 دقیقه بعد از ظهر، در کانال یک تلویزیون آلمان تحت عنوان "رپورت مونشن" گزارشی از جنایات گروه "داعش" در عراق و رد و بدل کردن اسرای کرد با جهادیستهای "داعش" توسط حکومت جلال طالبانی و بارزانی ارائه کرد. بر اساس گفته شهود، رهبر مذاکره کننده در گروه "داعش" که در سطح رهبری این گروه نقش مهمی بازی می کند یک جوان آلمانی بنام الکساندر مونیخی هست که از آلمان بدانجا رفته است. بیننده بی اختیار یاد لارنس عرب می افتد. یک جوان آلمانی که قادر نیست به زبان عربی صحبت کند ولی مسلمان "دو آتشه" است در این لشگر کشی ها چه در سوریه و چه در عراق نقش مهمی ایفاء می کند. باید پرسید کسی که عربی بلد نیست و از خانواده مسیحی است، چگونه اسلام نیآموخته، مسلمان شده است و نماز را به کدام زبان خوانده و چگونه قرآن را مطالعه کرده و از دین مسیحی به دین اسلام برگشته است؟. هر چه بیشتر این ملقمه را هم می زنید بوی اعمال نفوذ متعفن امپریالیستی/صهیونیستی بیشتر از آن بر می خیزد. 

گرچه در عمل "البغدادی" رهبر خونخوار گروه "داعش" محسوب می شود و عملیات این گروه را رهبری می کند، اما هدایت کننده و پشتیبان اصلی "داعش" عبدالرحمان آل فیصل برادر پادشاه سعودی و وزیر امور خارجه فعلی این کشور به شمار می آید. آیا امکان ندارد، اگر امپریالیسم و صهیونیسم حساب جداگانه ای برای قمارهای سیاسی در منطقه برای خویش باز نکرده باشند، عربستان سعودی بر سر جای خود نشاند و حسابهای بانکی و مالی کمک به تروریستها را مسدود کرد و از ارسال اسلحه از مرز ترکیه و اردن به تروریستهای جهادی جلو گرفت؟.

سران وهابی عربستان سعودی که برنده شدن المالکی شیعه در انتخابات عراق و اسد علوی را در سوریه برنمی تابند و درعین حال جمهوری اسلامی شیعی را نیز دشمن خود به حساب می آورند. طبیعی است  که به شورش در سوریه و عراق دامن زنند و خواهان کشیده شدن پای جمهوری اسلامی ایران به این جنگ خانمان سوز باشند. زیرا این کشورها در اثر در گیری در یک جنگ فرسایشی با پوشش مذهبی اولأ تضعیف، ثانیأ تمامیت ارضی شان به خطر افتاده و با خطر جدی تجزیه مواجه خواهند شد. و اینها همه به نفع امیران عربستان سعودی و اربابان امپریالیستی و تمام متحدشان در منطقه، از جمله کردها تمام می شود.

تشکیل "سپاه صحابه" و "جندﷲ" در افغانستان و پاکستان، "القاعده" در افغانستان و عراق و اکنون "داعش" که با کمک های سرشار مالی و نظامی عربستان و قطر صورت پذیرفته است، جملگی در خدمت این استراتژی جنایتکارانه قرار دارند.

بدون تردید دولت صهیونیستی اسرائیل نیزاز تضعیف نیروهای نظامی کشورهای مسلمان درگیر جنگ مذهبی شادمان خواهد شد. زیرا به دیدۀ آنها "ازهر طرف که کشته شود به نفع صهیونیسم است" !!

اسرائیل که در کردستان عراق نفوذ کرده، در تصرف کرکوک توسط پیشمرگه های کرد حضورفعال داشته است.

 

جمهوری اسلامی و جنگ مذهبی

 

 ج. ا. ایران که طی حیات سی و پنج ساله ننگینش، پیوسته هیزم بیار آتش جنگ مذهبی شیعه و سنی بوده است و به سرکوب کردها و بلوچهای سنی پرداخته و درعراق و لبنان به نزاع مذهبی دامن زده است، رئیس جمهورش چند روز پیش اعلام کرد که "می توان به همکاری با آمریکا در اقدام علیه "داعش" فکر کرد". وی در واقع به نمایندگی از جانب رژیم ج. ا. ایران، آمادگی شرکت مستقیم نظامی ایران در یک جنگ مذهبی خانمان برانداز را که آرزوی قلبی امپریالیسم آمریکا و نوکران منطقه اش، عربستان و قطر و اسرائیل می باشد اعلام کرده است.

بیهوده نیست که سردار سلیمانی با 67 مشاور ارشد خود حدود 10 روز پیش روانه عراق شد تا به فرماندهان ارتش فروپاشیدۀ عراق کمک کند. در واقع این سرآغاز شرکت مستقیم نظامی ایران در این جنگ مذهبی است. البته سران ج. ا. ایران شرکت خود در این جنگ را دفاع از اماکن مقدسۀ نجف و کربلا و سامراء وانمود می سازند، ولی بر کسی پوشیده نیست که هدف اصلی شان تحکیم و گسترش قدرت و نفوذ در منطقه است. غافل از اینکه شرکت در این جنگ مذهبی که با توطئۀ امپریالیسم و نوکران او صحنه سازی شده است، پیروی از یک سیاست ماجراجویانۀ خطرناکی خواهد بود که عواقبی بس مهلک و شکننده برای مردم میهن ما بدنبال خواهد داشت. جنگی طولانی و فرسایشی که نه تنها نیروی انسانی و مالی را نابود می کند، بلکه تمامیت ارضی میهن ما را با خطر جدی مواجه و آن را در معرض تجزیه قرار خواهد داد. این جنگ به دوستی خلقهای منطقه صدمات جبران ناپذیر وارد می کند.

مردم ایران که تجربۀ 8 سال جنگ خانمان سوز ایران وعراق را دارند بدون تردید با ورود ایران به جنگ، چه مذهبی و چه غیرمذهبی شدیدأ مخالفت خواهند کرد و در مقابل آن به مقاومت برخواهند خاست. کلید حل مشکل منطقه تشدید مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم و مبارزه مشترک همه خلقهای منطقه با خروج بی قید و شرط نیروهای اشغالگر در منطقه است. خلقهای منطقه باید با دخالتهای خارجی مخالفت کنند و بطلبند که مردم منطقه خودشان سرنوشتشان را بدون دخالت امپریالیسم و صهیونیسم اشغالگر در دست بگیرند.

 

حزب کارایران(توفان)

شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳

www.toufan.org

toufan@toufan.org